تولد دسته جمعي
سلام جوجوي قشنگم
امروز بعد 3- 4 روز اومدم اداره آخه اون هفته مامان جون و خاله ها اومده بودن پيشمون و تا ديروز موندن من و شما و بابايي حسابي سرمون شلوغ بود و مشغول بازار گردي و مهمون داري بوديم.
ديروز ظهر كه مامان جون اينا رفتن با وعده ي جشن تولد با دوستاي ني ني سايتي از گريه منصرف شدي.خداروشكر يه دوساعتي خوابيدي و بعدش آجيت اومد طبق قرارمون رفتيم خانه ي كودك تهرانپارس براي جشن تولد دسته جمعي.اولش زياد سر حال نبودي خوشگلم ولي بعد حسابي بازي و خوشحالي كردي و بهت خوش گذشت كلي ناناي كردي با بچه ها دوست شدي.براي خودت بازي مي كردي توي استخر توپ بودي.تازه يه پازل جايزه گرفتي.موقع برگشتن هم كلي گريه كردي كه من نمي يام خونه!!! خلاصه روز خوبي بود و حسابي به من و شما و آجي خوش گذشت و بعد يه سال دوستاي قديميمون رو ديديم.همه ي بچه ها ماشاله بزرگ و ناز شدن.
يه سري عكسهات رو اگه بشه ميذارم.راستي قرار گذاشتيم تولدت رو خودموني تو خونه ي مامان جون بگيريم يه تولد هم خونه ي مامان بزرگت.