بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

دختر دوست داشتني ما

بعد از مسافرت

1392/11/7 14:10
نویسنده : مامانش
80 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم خوبي فدات بشم ماماني

 

امروز ۱۶ ديماه هست و آخرين روز ۲۳ ماهگيت يعني از فردا ميري تو ۲۴ ماه.هورااااااااااااااااااا ديگه بزرگ شدي عشقم.

ما جمعه از شمال برگشتيم.بهمون حسابي خوش گذشت و شما دوره ي نقاهت سرماخوردگيت تموم شد و خداروشكر غذا خوردنت بهتر شد هرچند يكمي توي راه حالت بهم خورد و خودت خيلي ناراحت شدي.

ماشالله اينقدر زبون دراز شدي و شيرين زبون كه دلم مي خواد بخورمت.خونه ي مامان جون كه بوديم آتنا دختر دخترخاله من كه سه ماه از شما بزرگتره اومده بود و خيلي بهت زور مي گفت ولي شما اصلا بلد نبودي از خودت دفاع كني.يه اتفاق خوبي كه اين دفعه افتاد اين بود كه بالاخره مشتاق شدي سوار وسيله هاي بازي تو پارك بشي و خيلي هم ذوق مي كردي و غصه من از اين بابت از بين رفت چون نگران بودم چرا اصلا بازي نمي كني.

مامان جون اينا مي گفتن خيلي لاغر شدي هم از شير گرفتمت هم سرماخوردي اميدوارم دوباره بتوني جون بگيري دختر قشنگم.تازگيهاي ياد گرفتي وقتي سر يه موضوعي دعوات مي كنم هي بهم مي چسبي ميگي ماماني باران دوست داري؟ تا من بگم دوست دارم و ولم كني.

تا الان ۱۳ تا دندون داري و دو تا هم در حال دراومدنه.

وزنت هفته ي پيش ۱۱ كيلو بود قد ۸۷ دورسر ۵۰

توروخدا بيشتر غذا بخور ديگه مي خوام تپلتر شي ماماني.

شبها موقع خواب برقارو خاموش مي كنيم و شما ميگي ماماني قصه بدو.(بگو) قصه ي شنل قرمزي مريضه خونه ي مامان جون ديديم.(يه سي دي به همين اسم بابات برات خريده خونه ي مامان جونه). و شما معمولا سريع با گفتن قصه مي خوابي الهي من فداي اون خوابيدنت بشم.تاو خواب اينقدر وول مي خوري چندبار بايد پاشم جابجات كنم.

دوست دارم قربون اون موهاي فرفريت بشم من.

راستي ۱۱ بهمن تولد دسته جمعيتون با بچه هاي نيني سايته اميدوارم خوش بگذره بهمون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)